روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، روز شمار، طامة الکبریٰ، یوم السبع، قارعه، یوم الحشر، یوم الحساب، روز درنگ، روز بازخوٰاست، نشور، فرجام گاه، رستاخیز، یوم النشور، روز جزا، یوم التّناد، یوم التلاقی، روز امید و بیم، روز پسین، رستخیز، روز رستاخیز، یوم الجمع، روز وانفسا، روز بازپرس، ستخیز، یوم القرار، یوم الدین
روزِ قیامَت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، روزِ شُمار، طامة الکُبریٰ، یومُ السَبع، قارِعَه، یومُ الحَشر، یومُ الحِساب، روزِ دِرَنگ، روزِ بازخوٰاست، نُشور، فَرجام گاه، رَستاخیز، یومُ النُشور، روزِ جَزا، یومُ التَّناد، یومُ التَلاقی، روزِ اُمید و بیم، روزِ پَسین، رَستَخیز، روزِ رَستاخیز، یومُ الجَمع، روزِ وانَفسا، روزِ بازپُرس، سَتخیز، یومُ القَرار، یومُ الدین
دیبادین: دیبدین است و دین مرد خرد آن شناسد که لعل باده خورد. مسعودسعد. در ماه آبان سنۀ... باز کرمان رسید و در صحرا مقام فرمود تا روز دیبدین ماه آبان من السنه می بود. (المضاف الی بدایع الازمان ص 50). و رجوع به دی، و رجوع به کتاب مزدیسنا ص 162و دیبادین شود
دیبادین: دیبدین است و دین مرد خرد آن شناسد که لعل باده خورد. مسعودسعد. در ماه آبان سنۀ... باز کرمان رسید و در صحرا مقام فرمود تا روز دیبدین ماه آبان من السنه می بود. (المضاف الی بدایع الازمان ص 50). و رجوع به دی، و رجوع به کتاب مزدیسنا ص 162و دیبادین شود
کلریدرات دثیل مرنین گردی است سفید بی بو کمی تلخ و بخوبی در آب حل میشود آثار آن از راه معده پس از ده تا پانزده دقیقه ظاهر میشود و 4 تا 5 ساعت ادامه می یابد. در درجۀ اول مسکن سرفه است و خصوصاً در مسلولین و خواب بیماران را آسان میکند و اثر آرام کننده آن در سرطان، سیاتیک و قولنجهای خفیف کلیوی و کبدی و قولنج معدی مورد استفاده است. (از کتاب درمانشناسی ج 1)
کلریدرات دثیل مرنین گردی است سفید بی بو کمی تلخ و بخوبی در آب حل میشود آثار آن از راه معده پس از ده تا پانزده دقیقه ظاهر میشود و 4 تا 5 ساعت ادامه می یابد. در درجۀ اول مسکن سرفه است و خصوصاً در مسلولین و خواب بیماران را آسان میکند و اثر آرام کننده آن در سرطان، سیاتیک و قولنجهای خفیف کلیوی و کبدی و قولنج معدی مورد استفاده است. (از کتاب درمانشناسی ج 1)
دیودیده. کنایه از دیوانه و مجنون. (برهان). دیوانه و مجنون. (ناظم الاطباء). دیوگرفته. دیوزده. معتوه. جن زده. مصروع. ج، دیودیدگان: چون ز دیو اوفتاد دیوسوار رفت چون دیودیدگان از کار. نظامی
دیودیده. کنایه از دیوانه و مجنون. (برهان). دیوانه و مجنون. (ناظم الاطباء). دیوگرفته. دیوزده. معتوه. جن زده. مصروع. ج، دیودیدگان: چون ز دیو اوفتاد دیوسوار رفت چون دیودیدگان از کار. نظامی
دیومانند. مردناهموار و عظیم الجثه و بدشکل. (آنندراج). زشت. قبیح. (ناظم الاطباء)، مکار و دغاباز (دغلباز) . مکار و غدار و حیله باز. (از آنندراج)، کثیف، هنگفت. (ناظم الاطباء)
دیومانند. مردناهموار و عظیم الجثه و بدشکل. (آنندراج). زشت. قبیح. (ناظم الاطباء)، مکار و دغاباز (دغلباز) . مکار و غدار و حیله باز. (از آنندراج)، کثیف، هنگفت. (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان اسحاق آباد بخش قدمگاه شهرستان نیشابور با 440 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد با 95 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان اسحاق آباد بخش قدمگاه شهرستان نیشابور با 440 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد با 95 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)